فاطمه زهرا
فاطمه بنت محمد (۶۰۵ م. در مکّه - ۶۳۲ م. در مدینه)[۱] دختر محمد و خدیجه، همسر علی بن ابیطالب و مادر حسن ابن علی و حسین ابن علی سه امام نخست شیعه و یکی از پنج عضو آل عبا است.[۲] او از شخصیتهای بسیار محترم برای تمامی مسلمانان (بهویژه شیعیان)[۱] است.[۲] او نقش مهمی در رویداد مباهله داشت.[۳]
برخلاف منابع مذهبی بسیاری که در مورد فاطمه وجود دارد، گزارشهای خالص تاریخی زیادی در مورد زندگی او وجود ندارد. اطلاعات خالص تاریخی در مورد فاطمه بسیار اندک میباشند و بیشتر گزارشها تنها برگهایی نامهم از زندگی وی را پوشش میدهد. منابع اهل سنت بر روی شخصیت فاطمه، به عنوان بانوی پرهیزکار با ایمان تأکید میکنند. این منابع بهخصوص در مورد فاطمه به عنوان دختر پیامبر مسلمانان، زندگی زاهدانه او، و شخصیت او به عنوان الگوی تقوا تأکید دارند. وی یکی از چهارده معصوم در نزد شیعیان دوازدهامامی است.
نام، لقب و کنیه
شیعیان بیش از ۵۰ نام برای او نام بردهاند.[نیازمند منبع] ازجمله آن میتوان به: امالحسن، امالحسین امالمحسن، امالائمة و ام أبیها. نامهای دیگری بنا به روایت عبارتند از: فاطمه، بتول، حصان، حره (بضم حاء و فتح راء با تشدید) سیده، عذرا، زهراء، حوراء، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه (بضم میم و فتح حاء و دال با تشدید) مریم کبرا و صدیقه کبرا، نوریه، سماویه و حانیه.[۴]
ریشهشناسی نام
فاطمه وصفی است از مصدر فطم؛ و فطم در لغت عرب به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمدهاست. این صیغه که بر وزن فاعل معنی مفعولی میدهد، به معنی بریده و جدا شدهاست و به بچه شتر مادهای که از شیر مادر گرفته شده «فاطمه» میگویند.[۵][۶][۷][پیوند مرده][۸]
الخطیب البغدادی و در آوردهاند: «خداوند او را فاطمه نامید چراکه خداوند او و دوستارانش را از آتش جهنم قطع کرده است.»[۹] همینطور دیلمی است که در از میآورد: «به درستی که فاطمه نامیده شد چراکه خداوند او و دوستدارانش را از آتش جهنم قطع کرده است.».[۱۰] اما در به جای دوستداران، فرزندانش را میآورد و میگوید: خداوند او و فرزندانش را از آتش جهنم قطع کرده است.[۱۱]
زندگینامه
برخلاف منابع مذهبی بسیاری که در مورد فاطمه وجود دارد، گزارشها خالص تاریخی زیادی در مورد زندگی او وجود ندارد. اطلاعات خالص تاریخی در مورد فاطمه بسیار اندک میباشند و بیشتر گزارشها تنها برگهایی نامهم از زندگی وی را پوشش میدهد.[۱۲]
کودکی و جوانی
در تاریخ تولد فاطمه اختلاف نظر وجود دارد (بین ۵ سال پیش از آغاز پیامبری محمد یا ۲ سال پس از آن)[۱۳] اما نظر دیگر سال ۶۰۵ میلادی یا ۵ سال پیش از آغاز دعوت محمد است.[۱۴][۱۵][۱۶] هر چند در صورت درست بودن این تاریخ، سن ازدواج فاطمه بالاتر از ۱۸ سال نشان داده میشود که این امر در سرزمین عربستان در آن دوران، غیر معمول به نظر میرسد.[۳] منابع اهل تشیع زمان تولد او را دیرتر از این تاریخ و بین ۲ یا ۵ سال پس از وحی اولین آیهها (بعثت) عنوان میکنند.[۱۷] ولی در صورت درستی این تفاسیر، سن خدیجه مادر او در هنگام تولد فاطمه، بالاتر از ۵۰ سال خواهد بود.[۳] فاطمه در بسیاری موارد، چهارمین فرزند دختر محمد، پس از زینب، رقیه و ام کلثوم شمرده میشود، به عقیده برخی از محققان شیعه، او تنها دختر محمد است.[۱۸][نیازمند منبع] فاطمه تنها فرزند محمد بود که به اندازهای عمر کرد که فرزندانی از خود باقی بگذارد.[۱۲]
بعد از تولد فاطمه، خدیجه پرستاری از او را شخصاً به عهده گرفت این برخلاف سنت معمول آن زمان بود که مردم مکه فرزندان تازه به دنیا آمده خود را به دایههایی از روستاها و بادیه نشینان اطراف میسپردند.[۱۹] او ایام جوانی را تحت حمایت والدین خود در مکه و در دورانی که قریش مشکلات و رنجهای زیادی برای پدرش بوجود آوردهبودند، گذراند.[۳]
ازدواج
عمر و ابوبکر خواستار ازدواج با فاطمه بودند، اما محمد پیشنهاد ازدواج آنها را نپذیرفت و گفت که «امر او با خدا است».[۲۰] علی به سبب فقرش جرأت پاپیش گذاشتن نداشت و این محمد بود که کار را بر علی آسان نمود. محمد به او گفت که علی صاحب زرهی است که اگر آن را بفروشد میتواند پول کافی برای مهر فاطمه تهیه نماید. علی با فروش زره و وسایلی دیگر و شتر یا میش حدود ۴۸۰ درهم فراهم نمود که مبلغ خیلی معمولی بود. به توصیه محمد یک سوم تا دو سوم مبلغ خرج عطریات شد و بقیه صرف خرید ضروریات منزل گردید. آنگاه محمد فاطمه را از قولی که به علی داده بود آگاه نمود. بگفته ابن سعد، فاطمه چیزی نگفت و محمد این را نشانه رضا دانست.[۳] اما مطابق سایر منابع فاطمه اعتراض میکند و محمد مجبور میشود که دخترش را اینگونه راضی کند که علی کسی است که از فضل و خویشاوندی و اسلام او آگاهی دارد و او اولین کسی بودهاست که اسلام آوردهاست.[۳] دنیس صوفی روایت گلایه فاطمه در ازدواج با علی (و به دنبال آن بر شمردن صفات خوب علی از جانب محمد) را در زمره روایتهای مناقشه برانگیزی میداند که مقصود آشکار آن استخراج مدح برای علی است. علی مسکنی نه چندان دور از محمد برای فاطمه ساخت.[۲۱] اما فاطمه خانهای نزدیکتر به پدر از علی خواست و به همین سبب یکی از اهالی مدینه بنام حارثه ابن النعمان خانه خود را به زوج جوان بخشید.[۳]
زندگی زناشویی با علی
رابطه زناشویی علی و فاطمه رابطه ویژهای بود و تک همسری علی تا پایان عمر فاطمه نشانهای بر این امر است. منابع اهل سنّت این کنجکاوی را -که چرا علی تک همسری را در زندگی با فاطمه اختیار کرده- با حدیثی توضیح میدهند که در آن علی از دختر ابو جهل خواستگاری میکند ولی پیامبر به او این اجازه را به این دلیل که باعث ناراحتی فاطمه میشود نمیدهد.[۲۲] به نوشته ایرانیکا بنوهشام ابن المغربه از قبیله قریش به علی پیشنهاد کرد تا با یکی از دخترانش ازدواج نماید. علی پیشنهاد را رد نکرد ولی هنگامی که خبر به محمد رسید محمد به دفاع از فاطمه پرداخت و گفت «فاطمه پاره تن من است» و «هرکس فاطمه را بیازارد مرا آزردهاست». به نظر میرسد که همزمان علی از جُوَیر، دختر ابوجهل، خواستگاری کردهبود. در این هنگام محمد در بالای منبر اعلام کرد که او تنها در صورت طلاق دادن فاطمه میتواند با دختر ابوجهل ازدواج کند.[۳][۱۲]
به گفته دنیس صوفی سه نسخه مشهور این حدیث توسط مِسوَر بن مَخرَمه روایت شدهاند که در هنگام وفات پیامبر حدود نه سال داشتهاست. او برخی از این روایتها را در راستای بدنام کردن علی و برخی دیگر را در جهت تثبیت ایدئولوژی اهل سنّت میداند که در آن مرتبه فضیلت خلفای راشدین بر اساس ترتیب حکمفرمایی آنهاست (و خلیفههای قبل از علی از او برتر شمرده میشوند).[۲۳]
برخی از نویسندگان سنی مذهب مانند البلاذری در کتاب الانساب، ترمذی، بخاری در صحیح بخاری و یا احمد بن حنبل در کتاب مسند نقل میکنند که زندگی فاطمه با علی همراه با اختلافات و کشمکشهایی بین این زوج بود و رفتار علی با فاطمه همراه با «شدة» و «غلاظ» بودهاست. در این موارد فاطمه برای شکایت پیش محمد میرفت و در چندین مورد محمد مجبور به دخالت شد.[۱۲][۳]به گفته ورنا کلم (منقول از طبقات ابن سعد[۲۴])، فاطمه یک بار از درشتی کلام علی آزرده شد به پدرش برای میانجی گری رجوع کرد که در نتیجه آن علی سوگند یاد کرد دیگر کاری خلاف میل فاطمه انجام ندهد.[۲۵]
دنیس صوفی معتقد است در روایتهای شکایت بردن فاطمه به پیامبر، از فاطمه به عنوان وسیلهای برای بالا بردن شأن علی استفاده شدهاست. چرا که گلایهها از علی مقدمهای برای مدح علی میشوند. در واقع، هرگاه فاطمه مشکل و یا نگرانی در زندگی دارد، از تحسین علی برای آرام کردن او استفاده میشود. او با اشاره به اینکه صفات بر شمرده شده از علی در برخی از این احادیث مشابه صفاتی هستند که در احادیث مربوط به ازدواج برای متقاعد کردن فاطمه استفاده شدهاند، این احادیث را صرفاً ابزاری روایی برای مدح علی میداند. به زعم او دلیل حذف نشدن این احادیث - با وجود تعارض با دیگر احادیث شیعه که در آن از ازدواج علی و فاطمه با عنوان الهی یاد میشود - همانا استفادهای است که از این احادیث برای بالا بردن سیمای علی در دعوای شیعه و سنّی در مساله خلافت میشود.[۲۶]
گفته میشود یکی از تعابیر لقب ابوتراب (از القاب علی) این است که روزی پس از مجادله با فاطمه، علی بجای پاسخ به خشم فاطمه خاک بر سر خویش پاشاندهاست. محمد با دیدن این صحنه علی را ابوتراب نامید.[۳][۲۵] به گفته علامه امینی در الغدیر، این کنیه را پیامبر آن گاه که دید او بر روی زمین خوابیده و خاک بر پهلوی او نشسته است به او داد. به گفته امینی ابو تراب از محبوبترین القاب علی بود و این لقب از طرف محمد پیش از ازدواج علی به او داده شده است (در جمادیالاول یا جمادیالثانی سال دوم هجرت در غزوهٔ العشیره یا یومالتآخی، یعنی روز عقد برادری همهٔ مسلمان).[۲۷]
تقیزاده داوری نویسنده شیعه به این نکته اشاره میکند که در شریعت اسلام حق طلاق در اختیار مرد است و طلاق اکراهی نیز باطل است. وی با این استدلال که پیامبر نمیتوانسته برخلاف باورهایی که خود، آنها را به عنوان احکام الهی بر مردمان ابلاغ کرده از علی بخواهد -آن طور که در روایت آمده- «ابتدا فاطمه را طلاق دهد»، این روایت را باطل میداند.[۲۸]
به گفته جعفر شهیدی اگرچه موضوع میانجیگری محمد میان علی و فاطمه، در نوشتههای تاریخنویسان امروزی و در منابع اولیه (هم در منابع سنی، هم در منابع شیعه) آمدهاست، علمای شیعه همچون مجلسی و صدوق احتمال صحت این روایات را پائین دانستهاند. از دید آنان منش علی و فاطمه با یکدیگر چنان نبوده که میانشان چنان رنجشی رخ دهد که نیاز به میانجی افتد. به نوشته جعفر شهیدی، نسبت اختلاف میان علی و فاطمه بدان حد که کار به داوری محمد میان آنان بینجامد با اعتقاد شیعیان مبنی بر عصمت علی و فاطمه مغایرت دارد. جعفر شهیدی سندیت ماجرای خواستگاری را نیز «ضعیف» و «بدون پایه استوار» میداند، چرا که اصل روایت آمده در منابع اولیه همچون صحیح بخاری، متعلق به مِسوَر بن مَخرَمهاست. راوی در آن زمان کودک بوده و الفاظی را به کار میبرد که اشاراتی نامنطبق با دانستهها دارد. (مثلاً زنده بودن ابوجهل در زمان ماجرا)؛ همچنین از دید شهیدی چنین روایتی که شِکوِهٔ محمد را از علی را با سخنرانی در میان عموم نشان دهد باید در منابع شایعتر از این باشد.[۲۹]
فقر و تنگدستی در سالهای آغازین ازدواج
دلیلی وجود ندارد که احادیث در مورد فقر فاطمه و علی را رد کرد. اما این فقط مربوط به سالهای اول ازدواج آنها بود. یعنی دورهای که بسیاری از اعضای جامعه مسلمانان به مانند علی و فاطمه فقیر بودند. تنها پس از فتح خیبر بود که دوران فقر این زوج تمام شد. زیرا آنها توانستند بعنوان یکی از مسلمانان نمونه، سهمی از محصولات این واحه ثروتمند دریافت نمایند.[۳]به گفته کارن رافل استقامت فاطمه در برابر تنگدستی الگویی برای شیعیان است تا با ایمان به خدا به رویارویی با رنجهای زندگی بپردازند.[۳۰]
تسبیحات فاطمه
فلزکاری با طرح خطاطی از نام فاطمه در تهران
در سالهای اول ازدواج علی پول کمی کسب میکرد. او از چاه آب میکشید و مزارع دیگران را آبیاری میکرد. فاطمه نیز خود خدمتکاری نداشت و خود غلات را با دست آسیاب میکرد و بر اثر کار دستانش تاول زده بود. روزی علی خبر دار میشود که پیامبر چند برده دریافت کردهاست. علی فاطمه را میفرستد تا یکی از این بردهها را از پدرش دریافت نماید. فاطمه پیش پدر میرود اما در خود این را نمیبیند که چنین درخواستی نماید. سرانجام علی خود به همراه فاطمه راهی منزل پیامبر میشود، اما در خواست او از طرف پیامبر رد میشود. پیامبر به آنها گفت که «او نمیتواند اجازه دهد که اصحاب صفه از گرسنگی رنج بکشند» و «من باید بردهها را بفروشم و پول آنها را صرف کمک به آنها کنم». پیامبر در عوض تسبیحی که به تسبیح فاطمه زهرا معروف است را به زوج جوان میآموزد. گویند علی هیچگاه پیش از خواب، گفتن این تسبیح را ترک نمیکرد.[۳] جعفر صادق امام ششم شیعیان درباره تسبیح فاطمه زهرا گفته است: «چون به خوابگاه خود رفتی، سی و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار سبحان الله بگو و آیة الکرسی و دو سوره معوذتین را با ده آیه اول سوره صافات و ده آیه از آخرش بخوان.[۳]
فرزندان
حسن مجتبی در سال دوم هجری/ ۶۲۵ میلادی زاده شدهاست که در این صورت ازدواج فاطمه نمیتواند بعد از غزوه بدر بوده باشد. یا به روایتی در نیمه رمضان سال سوم هجرت بودهاست. فاطمه حسین را پنجاه روز پس از تولد حسن باردار شد و در اولین روزهای ماه شعبان بسال چهارم هجرت به دنیا آورد. در کنار این دو پسر و فرزند مرده به دنیا آمده محسن، فاطمه دو دختر به دنیا آورد که به نام دو تن از عمههایشان زینب و ام کلثوم نامگذاری شدند.[۳]
فعالیتهای اجتماعی
بنظر میرسد که فاطمه تنها در سه فعالیت سیاسی مهم حضور داشته اشت که هر سه در تمام منابع شیعه و سنی ثبتشدهاست هر چند به روایات متفاوت مشارکتداشتهاست. نپذیرفتن محافظت از ابوسفیان پس از فتح مکه، دفاع شهامتمندانه او از علی پس از وفات محمد و مخالفت با انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه و منازعات خشن با عمر، ادعای مالکیت وی بر اموال پدر و به چالش کشیدن ابوبکر بخصوص در مورد فدک و سهم خیبر که کلاً توسط ابوبکر پذیرفته نشد.[۱۲] بر خلاف زاهدان که امور دنیا را به کناری مینهند هم منابع تاریخی و هم منابع دینی مشارکت فعال فاطمه در منزل و در اجتماع را ثبت کردهاند. دانش حقوقی فاطمه و عدالتجویی او نشانه حضور وی در امور اجتماعی است.[۳۱]
اختلافات مالی با ابوبکر
پس از وفات پیامبر اسلام، کشمکشی بین ابوبکر از یک طرف و فاطمه و عباس (عموی محمد) بر سر اموال محمد بوجود آمد. این اختلاف بر سر اموالی مانند فدک و سهمی از خیبر بود. فاطمه و عباس ادعای تملک و به ارث رسیدن این اموال را داشتند. اما از طرف دیگر ابوبکر از دادن این اموال به آنان سر باز زد با این استدلال که پیامبر به او گفتهاست که این اموال او به ارث نمیرسد و باید صرف صدقه شود. بررسی احادیث نشان میدهد که در طی دو مرحله فاطمه در این مورد با ابوبکر به جدال پرداخت که در مرحله اول عباس نیز در این اختلاف حضور داشت. بطور طبیعی موضع شیعیان بر این است که این اموال متعلق به فاطمهاست و آنها توسط ابوبکر غصب شدهاست.[۳] سید جعفر شهیدی، از افراد غیر شیعهای همچون ابن ابی الحدید و نقیب بصری یاد میکند که به نقل رویداد خطبه فدکیه پرداختهاند. او با این استدلال که این افراد (اهل سنت معتزلی) سودی از جعل این روایات نمیبردند رویداد دعوای حقوقی فدک را صحیح میداند.[۳۲]
دنیس صوفی مینویسد «احادیثی که بر دخیل بودن فاطمه در رویدادهای پس از وفات پیامبر دلالت دارند، با وجود جانب دارانه بودنشان حاوی مقداری حقیقت هستند. به این دلیل که اهل سنّت نتوانستند به طور کامل آنچه را که به وضوح برای باز سازی تاریخشان زیان آور بود محو کنند: این مساله که فاطمه با ابو بکر بر سر ضبط خلافت و املاک پیامبر دعوا داشتهاست، اینکه فاطمه هیچگاه او را به خاطر کارهایش نبخشید، و اینکه وفات او برای مدتی (احتمالاً به خواست خود فاطمه) مخفی نگاه داشته شد تا مانع سرپرستی ابو بکر از مراسم کفن و دفن فاطمه شود. چیزی که در این مورد کنایه آمیز است، این است که این پنجره کوچک به شخصیت فاطمه توسط اهل سنّت نادیده گرفته شده یا کوچک شمرده شده ولی توسط شیعیان بزرگ شده و بیش از اندازه روی آن تاکید شدهاست.»[۳۳]
رویداد خانه فاطمه
رویداد خانه فاطمه (به عربی:حَرق دار)، به روایاتی اشاره میکند که بر اساس آنها ابوبکر پس از انتخاب شدن به عنوان خلیفه مسلمانان به همراه عدهای از همراهان از جمله عمر به قصد گرفتن بیعت به خانه علی میرود و در آنجا با مقاومت علی و فاطمه روبرو میشود. بنا بر نوشته منابعی مانند یعقوبی[۳۴] و بلاذری[۳۵] عمر در این واقعه «تهدید» میکند که اگر اجازه ورود به او ندهند خانه را به آتش میکشد.[۳۶] بعقیده لارا وسیا وگلییری، حتی اگر به این داستان شاخ و برگ داده شده باشد و جزئیاتی ساختگی به آن افزوده شده باشد، این داستان دارای ریشهای تاریخی است.[۳]
نام فاطمه زهرا بر روی مهر نماز
سید جعفر شهیدی، نویسنده شیعه، تهدید به آتش زدن را تایید میکند. از نظر او با توجه به اینکه شیعیان یا دستههای سیاسی موافق آنها در سنین اول هجرت نیرویی نداشتهاند، جعل روایات مربوط به این رویداد ناممکن مینماید. به علاوه او بیان میدارد که برخی از این روایات در نوشتارهای مغرب اسلامی (اندلس) هم آمدهاست. اما در مورد اینکه «آیا بازوی دختر پیغمبر را با تازیانه آزردهاند»، یا «میخواستهاند با زور بدرون خانه راه یابند و او که پشت در بودهاست، صدمه دیده» مینویسد «در آن گیر و دارها ممکن است چنین حادثههایی رخ داده باشد».[۳۷]
به گفتهٔ دنیس صوفی، روایتِ طبری از گفته ابو بکر در بستر وفات «کاش خانهٔ فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته بودند، برنگشوده بودم» به طور تلویحی به این معناست که خانه فاطمه ممکن بوده به زور باز شده باشد.[۳۸] به گفته مادلونگ شواهدی وجود دارد که خانه فاطمه مورد تفتیش قرار گرفت.[۳۹]
درگذشت
نمایی از قبرستان بقیع محل دفن احتمالی فاطمه زهرا
مراسم فاطمیه - تهران (شهرقدس)
پس از حجة الوداع، محمد به فاطمه گفت که وی اولین نفر از خانوادهاش است که پس از وفات به وی ملحق خواهد شد؛ محمد چند روز پس از آن درگذشت؛ فاطمه بسیار غم زده گشت[۳]و پس از مدتی درگذشت. بعضی منابع اولیه چنین مینماید که در پایان عمر، او با ابوبکر که تقاضای عیادت او را داشتهاست، آشتی میکند. اما اکثریت منابع چنین مینویسند که او تا پایان عمر، از ابوبکر عصبانی بود؛ به گفته دانشنامه اسلام فاطمه ۶ ماه پس از وفات پدرش درگذشت.[۳]
بگفتهٔ قول غالب، وفات او در آرامش بود. او خودش را با کمک همسرش شستشو میدهد و در آرامش به استقبال وفات میرود. اما این در تضاد با روایتی است که در منابعی مانند یعقوبی آمدهاست. این منابع چنین میگویند که زنان قریش و همسران محمد به دیدن فاطمه میآیند. اما فاطمه به اسما بیوه جعفر ابن ابی طالب، میگوید که از ورود آنان جلوگیری کنند. زیرا فاطمه در وضع بسیار بدی بود و در اثر بیماری بسیار نحیف شده بود. به مانند سایر اتفاقات زندگی خصوصی فاطمه وفات او نیز در هالهای از ابهام است.[۳]
بروجردی، روحانی، شاهرودی و حسین خراسانی، روحانیان و مراجع شیعه، معتقدند که فاطمه در اثر صدمات و جراحات وارده که در حین رویداد خانه فاطمه اتفاق افتاد و منجر به شکستگی پهلو و سقط جنین وی گردید، کشته شدهاست. در عین حال این نویسندگان بر این نظر دارند که فاطمه بین ۷۵ تا ۹۵ روز پس از وفات محمد درگذشتهاست.[۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶]
تدفین
به گفته دانشنامه اسلام اکثریت منابع اولیه تدفین فاطمه را شبانه، مخفی و بدون حضور ابوبکر و عمر میدانند. اما نقل قولهایی نیز وجود دارد که ابوبکر در مراسم تدفین حضور داشته و نماز میت را او بر فاطمه خواندهاست.[۳]
دنیس صوفی معتقد است به دلیل تواتر روایتهای ناراحتی فاطمه از ابو بکر، به نظر میرسد مراسم کفن و دفن فاطمه به خواسته خود او در شب انجام شده تا ابو بکر به عنوان رئیس جامعه نتواند با مراسم تشییع او کاری داشته باشد.[۴۷]
محل دفن
تقریباً تمام منابع موافق هستند که فاطمه در قبرستان بقیع دفن شدهاست و به نوشته دانشنامه اسلامی بعضی منابع محل قبر را نیز مشخص میکنند. به نوشته این منابع محل دفن فاطمه درکنار مسجد رقیه (نام زنی که مسجد را بنا کردهاست) در گوشهدار عقیل (برادر علی)، به فاصله هفت ذراع از خیابان است. اما طبق گفته سایر منابع بعد از دفن یا مدتی بعد از آن دیگر محل دفن نامعلوم بود. المسعودی مینویسد که مقبرهای وجود داشتهاست که در کتیبه موجود در آن مقبره نام فاطمه و سه نفر دیگر از خاندان علی به عنوان صاحبان مقبره نوشته شده بود (مسعودی تنها کسی است که چنین جزییاتی را بیان میکند). اما المقدسی مقبره فاطمه را در فهرست مکانهایی قرار میدهد که در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد اما محتمل است که فاطمه «فی الحجره» دفن شده باشد.[۳]
ویژگیهای ظاهری و جسمانی
برخلاف خواهرش رقیه که منابع اولیه از زیبایی او سخن گفتهاند، منابع در مورد ظاهر فاطمه سکوت کردهاند جز اینکه گزارش کردهاند که مانند محمد گام برمیداشتهاست. احادیثی در مورد رنجور و مریض بودن او را نمیتوان قبول نمود و احتمالاً این احادیث به وضعیتهایی موقتی در زندگی فاطمه برمی گردد. اینکه فاطمه پنج بچه باردار شد، دوبار از مدینه به مکه رفت، و کار سخت او در خانه همه براین دلالت دارد که از سلامت در وضع جسمانی خوبی بسرمیبردهاست.[۳]
در منابع مذهبی
اثر خوشنویسی که در آن نامِ «فاطمه زهرا» نوشته شدهاست.
منابع مذهبی در مورد فاطمه بسیار فراوان میباشد. فاطمه در منابع مذهبی از اعضای اهل بیت پیامبر مسلمانان شمرده میشود و یکی از پنج نفر موسوم به آل کسا (آل عبا) و از افرادی که وجود نورانی او هزاران سال پیش از خلقت جهان توسط خداوند بوجود آمدهاست.[۱۲]
در منابع اهل سنت بر روی شخصیت او به عنوان بانویی پرهیزکار با ایمان تاکید میشود. این منابع بخصوص بر دختر پیامبر مسلمانان، زندگی زاهدانه او، و الگوی تقوا تاکید دارند.[۱۲] طبق گفته ورنا کلم منابع اهل سنت همچنین نقل میکنند که محمد فاطمه را سرور زنان همه جهانیان خوانده است.[۴۸][۴۹] در برخی از منابع اشاره شده که او سرور زنان بهشتی[۵۰] (منهای مریم[۵۱]) و در برخی دیگر او سرور زنان همه عوالم[۵۲] است.[۵۳]
در نزد شیعیان دوازدهامامی فاطمه شخصیتی آسمانی دارد، هرچند اولین گزارشها و همچنین حدیثهای منتسب به وی در مقایسه با سایر ۱۳ معصوم شیعه بسیار محدودتر میباشد. فاطمه به دلیل همسربودن با علی، نزد شیعیان جایگاه والایی دارد و به همین سبب بسیاری از روایات زندگی وی را با شکوه نشان میدهند.[۵۴] ابن عیاث و ابن بابویه نام او را به مانند نام سایر آل عبا برگرفته از یک نام قدسی میدانند (الفاطر=خالق) حسن العسکری و مینویسند که از میان نامهایی که خدا به آدم (اولین انسان) آموخت نام آل عبا و منجمله فاطمه بود.[۱۲]
فاطمه به عنوان «مادر امامان»، جایگاه ویژهای در بینش شیعه دارد. او به عنوان تنها فرزند بازمانده محمد، همسر علی و مادر حسن و حسین، دارای جایگاه منحصربهفردی بین شیعیان است. خلافت فاطمیان بر اساس نام او بنا شدهاست. تفکرات این فرقه در فرقه اسماعیلیه نیز ادامه یافت. بنا به دیدگاه شیعیان، فاطمه شخصیتی مطهر، معصوم و به عنوان الگویی برای زنان مسلمان مطرح است. در منابع شیعه، بر شفقت و بخشندگیاش در عین تنگدستی که داشت، تاکیدشدهاست.[۵۵]
در نوشتههای دینی مانند نوشتههای ابنبابویه و فرات بن ابراهیم تولد او معجزهگونهاست. منشا او میوهای است از بهشت که معمولاً سیب یا خرما دانسته میشود که محمد در هنگام معراج آنرا خوردهاست. بنابر حدیثی این میوه قبلاً با شهد و شیرینی که از بال جبرئیل منشا گرفتهاست تماس داشتهاست. به نوشته ابن رستم طبری در دلایل الامامه و حسین ابن عبدلوهاب در عیون المعجزات به همین دلیل بودهاست که پیامبر مسلمانان همیشه میگفتهاست فاطمه مخلوقی آسمانی در قالب انسان است. او رایحه بهشت را دارد و نام او در بهشت موجود است (معمولاً منصوره). فاطمه با مادرش هنگامی که در رحم بوده سخن میگفتهاست. تمام بانوان پرهیزکار از جمله سارا، آسیه، صفورا و مریم مادر عیسی مسیح در هنگام تولدش حاضر بودند. این زنان به خصوص مریم همیشه با فاطمه گره خوردهاند و البته فاطمه همیشه برتر از همه آنها میباشد. به نوشته ابن شهرآشوب فاطمه در هنگام تولد اسرار الاهی و وقایع آینده را بازگو کرد و در این هنگام دنیا غرق در نور میشود.[۱۲]
در باورهای عامیانه و افسانهها
برخلاف منابع تاریخی کمی که در مورد فاطمه در دسترس میباشد، درجه اهمیت فاطمه در باورهای عامه و داستانهای موجود در جهان اسلام جالب توجه میباشد. به نوشته جین کالمارد در دانشنامه ایرانیکا، در اینگونه داستانها معمولاً آنچه که وی قسمتهای «ناخوشایند» مینامد (مانند کشمکشهای وی با علی) محو میشود و در عوض مواردی که وی آنها را «به سود» فاطمه مینامد (مانند شجاعت او در هنگام رویارویی در برابر ابوبکر در مورد فدک) بزرگ نشان داده میشود. به علاوه، این داستانها انواع کرامات، معجزات، و حکایات در مورد تولد، نامزدی، ازدواج، بکارت، بارداری، مادری و قدرت فاطمه را به تفصیل شرح دادهاند.[۵۶]
هانری کربن تناظری بین فاطمه در متون مذهبی و آناهیتا، الههٔ باروری و آبهای روان در ایران باستان، مشاهده نمودهاست. ویلهلم ایلرز در مطالعاتش بر روی منابع شیعه، بر این ارتباط تاکید و اشاره میکند که در این منابع آبهای بهشت و زمین و نمک، جزئی از مهریه فاطمه بودهاست. همچنین در اعتقادات عوامانه فاطمه و در آئینهایی که به باروری مرتبط است با عناصری که سمبل باروری هستند در ارتباط میباشد، مانند رنگین کمان، گل یاسمن و انار.[۵۶]